شلدون رو دوست دارم،خیلی کیوت و گوگولیه،البته اگه از اخلاقای گندش بشه بعضی وقتا فاکتور گرفت،میدونی من عاشق شوخیاشم،یه جور باحالیه،با قیافه جدی میشینه روبروت و شروع میکنه به چرت و پرت گفتنای باحال:))))،اونجوری که من شناختمش واقعا بر خلاف اون چیزی بود که بچه ها توی دانشگاه درموردش میگفتن،اون آرومه،برخلاف ظاهری که دلش میخواد بقیه ازش ببینن مهربون و خوش قلبه و اینکه اگه شوخیاشو بفهمی هیچوقت ازش ناراحت نمیشی حتی خودتم باهاش میخندی. و یه چیز باحال دیگه ای که داره وقتی میخنده سرخ میشه شبیه توت فرنگی!
شلدون شاید برای الان من یه حاشیه ی امن باشه،کسی که وقتی که هست باهاش حال خوشی دارم،خب حقیقتش من دلم میخواست رابطمون پیشرفت کنه اما خب یکم پیچیده ست،همینی که الان هست رو دوست دارم و خودمو واسه هرچیزی آماده کردم(این فکر که مسئولیت هر اتفاقی به عهده ی خودمه آرومم میکنه)...میدونم اگه الان هلاکویی اینجا بود میگفت:آخه دختررررر!عقلت کجا رفته پس؟!:)))))