بووم رنگ
بووم رنگ

بووم رنگ

یعنی من فقط چند ساعت با مرگ فاصله داشتم؟! 

گاهی با خودم میگم کاش درد رو تحمل میکردم و نمیرفتم بیمارستان  و میذاشتم مرگ کار خودشو بکنه و درد واسه همیشه تموم شه

اما پس این همه جنگیدنم چی میشه؟هنوز خیلی چیزها هست که ندیدم،نشنیدم و نخوندم،من همونم که خیلی  شب ها  بیدار میموندم تا طلوع خورشید رو ببینم،و بارها باچشم خودم دیدیم که حتا تاریک ترین شبها هم صبح شدن،پس هنوز هیچ چیز  تموم نشده .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد