بووم رنگ
بووم رنگ

بووم رنگ

پنج روزه پریودم عقب افتاده،برم بیبی چک بگیرم یا زوده؟

بعد از اینکه به مردن فکر کردید،و با مغزتون کشتی گرفتید که ای بابا من نمیخوام بمیرم عنتر،شب زیباتون رو با این فکر به پایان برسونید که «تلاش هرچند اندک من، برای دویدن در مسیری که وسط‌هاش، جاده تبدیل به تردمیل می‌شه و من فقط می‌تونم با دویدن، موقعیت فعلی رو حفظ کنم، ستودنیه. مهم نیست چقدرش رو درجا زدم. مهم اینه که روش نایستادم و به عقب پرت نشدم».

با تمام قدرت و بدون نقص با روح و روان آدم بازی میکنن،بعدم میگن،چته؟چرا پریودی؟چرا قرص میخوری؟چرا فلان...

از خدا که پنهون نیست،از شما هم چه پنهون دلم میخواد بمیرم!

کسی شبیه به من

کسی شبیه به من!

وقتی که توی گرمای تابستون درحالی که آتی و بقیه طبقه پایین زیر کولر خوابیدن،من تو اتاق آبیم بدون کولر بدون لباس نشستم و دارم نقاشی میکشم و با صدای بلند تایگر لی لی گوش میدم،وقتی به خودم میام که هوا روشن شده، هنوز خوابم نمیاد و کمر و گردنم داره میپوکه،میترسم وقت کم بیارم برای زندگی،نور اتاقم یه جوریه که دلم میخواد چندتا عکس بگیرم،رد نور رو دنبال میکنم و هرجا حسم بگه خوبه عکس میگیرم برای سوژه بعدیِ نقاشیم؛چقدر وقت کمه،و چقدر کلمه اشرف مخلوقات مسخره بنظر میرسه برای آدمی که دست کم به ۵ ساعت خواب در شبانه روز احتیاج داره!